165
***************

رفتار با زنان در سنین مختلف:
10ساله: میبریش روی تخت تا برایش قصه بگویی؛😍
20ساله: برایش داستان میگی تا ببریش روی تخت.😋
30ساله: قصه نداره خودش میایه روی تخت؛😁
40ساله: برایت قصه میگه تا توره ببره روی تخت.😅
50ساله: یک قصه باید جور کنی تا از روی تخت فرار کنی ...!😂
227
***************

احمد از موتر بیرون میشه دروازه موتر خوده برای زنش باز میکنه.
زنش میگه: صدقیت شوم
بعضی از کار هایت زیاد رمانتیک اس!😃😍
احمد میگه:گوه نخور بیا پایین
دروازه موتر فقط از بیرون باز میشه!! 😄😂😂
145
***************

تنها دفه ای که یکی برم علاقه نشان داد همسایه ما بود که گفت : 😊☺️☺️
بسیار علاقه دارم بفهمم تو از خود کار
و زندگی نداری ؟!😕
😂😂😂😂😂😂😂😂
122
***************

یافتن دختر با وفا مثل این است که ..
د قرن ۲۱ دایناسور بپالی 😹
203
***************

معلم به شاگرد ها گفت:
بچه هایم دل شما پاک اس دعا کنید تا باران شوه !
یکی از شاگرد ها از آهر صنف بلند شد و گفت :
اگ دل ما پاک میبود تا حالی شما صد دفعه زیر موتر میشدین 😅😂
226
***************

لب بام آمدی کردی اشاره
مه کتی سنگ زدمت پس رفتی خانه
عزیز جان جگر جان
دل ای دل دل ای دل
🤣🤣🤣
142
***************

یک بار نام دوست دختر خوده ده مبایلم حمید save کده بودم
مبایلم سر میز بود مسیج آمد
( خواب راحت عشقم❤️ )
پدرم مسیج ره دید😳
تا یک هفته میگفت : بچیم اگر تو متفاوت به دنیا آمدی ازش خجالت نکش ما به تصمیممت احترام داریم.
234
***************

نو که به دنیا آمدم اوقدر مغرور بودم دو سال همرای کسی گپ نمیزدم😁🤣😏😐
109
***************

سر جلسهی امتحان بغل دستیم گفت بچهها کی ماشین حساب داره برای سوال اخر لازم دارم
دیدم جواب سوال اخر ره جنگ های بدر و اُحد نوشته کده بودم
بنابراین شروع کردم دعا کردن که حتما میخایه آمار کشتهها ره حساب کنه✋🤦♀️
169
***************

رفتم پیش داکتر گفتم داکتر صایب
😶
نفسم تنگ میشه
🥵
پرسید قیلون میکشی؟
🤨
گفتم نی تشکر همی پیشتر کشیدم😋🖐
نمیفامم چرا از معاینه خانه کشید مره☹️💔